۰۵ آذر ۹۵ ، ۱۴:۰۹
لبخند تلخ
یک درختِ پیرم و سهم تبرها میشوم
مردهام، دارم خوراکِ جانورها میشوم
بیخیال از رنجِ فریادم تردّد میکنند
باعث لبخندِ تلخِ رهگذرها میشوم
با زبان لالِ خود حس میکنم این روزها
همنشین و همکلامِکور و کرها میشوم
هیچکس دیگر کنارم نیست، میترسم از این
اینکه دارم مثل مفقودالاثرها میشوم
عاقبت یک روز با طرزِ عجیب و تازهای
میکُشم خود را و سرفصلِ خبرها میشوم
نجمه زارع
اشتراک گذاری:
![](http://arkcoding.com/wp-content/themes/arkcone/images/facebook-png-ic.png)
![](http://arkcoding.com/wp-content/themes/arkcone/images/twiiter-png-ic.png)
![](http://arkcoding.com/wp-content/themes/arkcone/images/google+-png-ic.png)