دلتنگی
قبلا از دور برای دل من
دست تکان می دادند!
تو نبودی همه شان , دیدنم آمده بودند... نگو !
چه صمیمانه سخن می گفتند ..
عاشقانه به من میدیدند ..
با کنایه ازمن پرسیدند
که چرا تنهایم ?!
...
گویی از دیر زمانیست که بامن بودند..
دوستانم گفتند:
آنها را زخودم دور کنم ..
من به آنها فهماندم
که آشنایان من اند
اسم شان دلتنگیست
شعر نو آوردند ...