ای وصل تو اصل شادمانی

اشعار، دوبیتی وغزلیات ناب

ای وصل تو اصل شادمانی

اشعار، دوبیتی وغزلیات ناب

درباره بلاگ
ای وصل تو اصل شادمانی

اشعار، دوبیتی وغزلیات ناب

آخرین مطالب

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار ناب» ثبت شده است

۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۳:۳۸

تنها نشسته ایم

چون بوم بر خرابه دنیا نشسته‌ایم
اهل زمانه را به تماشا نشسته‌ایم

بر این سرای ماتم و در این دیار رنج
بی‌خود امید بسته و بی‌جا نشسته‌ایم

ما را غم خزان و نشاط بهار نیست
آسوده همچو خار به صحرا نشسته‌ایم

گر دست ما ز دامن مقصود کوته است
از پا فتاده‌ایم نه از پا نشسته‌ایم

تا هیچ منتظر نگذاریم مرگ را
ما رخت خویش بسته مهیا نشسته‌ایم

یکدم ز موج حادثه ایمن نبوده‌ایم
چون ساحلیم و بر لب دریا نشسته‌ایم

از عمر جز ملال ندیدم و همچنان
چشم امید بسته به فردا نشسته‌ایم

آتش به جان و خنده به لب در بساط دهر
چون شمع نیم مرده چه زیبا نشسته‌ایم

ای گل بر این نوای غم‌انگیز ما ببخش
کز عالمی بریده و تنها نشسته‌ایم

تا همچو ماهتاب بیایی به بام قصر
مانند سایه در دل شب‌ها نشسته‌ایم

تا با هزار ناز کنی یک نظر به ما
ما یک‌دل و هزار تمنا نشسته‌ایم

چون مرغ پر شکسته فریدون به کنج غم
سر زیر پر کشیده شکیبا نشسته‌ایم


                فریدون مشیری

owais Azami
۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۳:۳۶

مهر تو برگزیده ام

خانه بـه خانه، دَر بـه دَر، دَر پـی تـو دویده ام
شانه به شانه، سَر به سَر، بارِ تو را کشیده ام

حیـله به حیـله، فَن به فَن، داغ نهاده ای به دل
سـینه به سـینه، دل به دل، مهر تو بَر گُزیده ام

نقـطه بـه نقـطه، جا بـه جا، دام نهـاده، دانه ای
لحظه به لحظه، بیش و کم، از بَرِ شان پَریده ام

چهـره به چهـره، رو به رو، حرفِ دلم شـنیده ای
پَرده به پَرده، دَم به دَم، از تـو چه ها شنیده ام!

کاســه به کاســه، لب به لب، آبِ حیات دادمت
جرعه به جرعه، خط به خط، زَهرِ بلا چشیده ام

ســایه به ســـایه، بَـر به بَـر، با تو و رفته ای زِ بَر
هفته به هفتـه، مَـه به مَـه، روی مَهَت ندیده ام

owais Azami