۱۴ آذر ۹۶ ، ۱۷:۴۴
ای دوست
مریض وخسته و ویرانم ای دوست
علیل و پیر و بی درمانم ای دوست
پناه و سرپناهی جز غمم نیست
غریب و بی سر و سامانم ای دوست
نه مهرو الفتی نه دست گرمی
فتاده گوشه ای گریانم ای دوست
پرستاری بجز تنهاییم نیست
به بالینی که من نالانم ای دوست
ز غم ها دیده ام بی نور گشته
که من آواره ى کنعانم ای دوست
شدم بازیچه ى این زندگانی
به بخت و طالعم حیرانم، ای دوست
ندیدم لحظه اى شادی به عمرم
به شهر رنج وغم سلطانم، ای دوست
علیل و پیر و بی درمانم ای دوست
پناه و سرپناهی جز غمم نیست
غریب و بی سر و سامانم ای دوست
نه مهرو الفتی نه دست گرمی
فتاده گوشه ای گریانم ای دوست
پرستاری بجز تنهاییم نیست
به بالینی که من نالانم ای دوست
ز غم ها دیده ام بی نور گشته
که من آواره ى کنعانم ای دوست
شدم بازیچه ى این زندگانی
به بخت و طالعم حیرانم، ای دوست
ندیدم لحظه اى شادی به عمرم
به شهر رنج وغم سلطانم، ای دوست
اشتراک گذاری:
![](http://arkcoding.com/wp-content/themes/arkcone/images/facebook-png-ic.png)
![](http://arkcoding.com/wp-content/themes/arkcone/images/twiiter-png-ic.png)
![](http://arkcoding.com/wp-content/themes/arkcone/images/google+-png-ic.png)